×

فرش عروسکی کد 637

یکی بود یکی نبود. در یکی از جنگل‌های زیبا خرس کوچولوی ما به نام گل گلی با مامان و بابا خرسه و بابا بزرگ و سه تا خواهر برادر خرسش زندگی می‌کرد. آن‌ها خانواده‌ی شاد و مهربانی بودند. همه با هم روز‌ها به جنگل می‌رفتند و میوه‌های جنگلی جمع می‌کردند و به خانه می‌آوردند و برای زمستانشان انبار می‌کردند. اما گل گلی قصه‌ی ما خانواده‌ی شلوغ و پرجمعیت را دوست نداشت و هر روز غر می‌زد: من دلم می‌خواد تنها باشم و داشتن خانواده رو دوست ندارم، چون همه منو اذیت می‌کنن.

ادامه داستان در توضیحات تکمیلی....

Read more
Limited special offer
0 تومان بدون مالیات 0 تومان
-0 تومان
رنگبندی
  • نقره ای
ابعاد
توضیحات

یکی از این روزا گل گلی به همراه خانواده اش به عروسی دایی بزرگش دعوت شد. خرس کوچولو گفت: من کلی کار دارم و نمی‌خوام با شما بیام. اولش مامان و بابا خرسه قبول نکردند، ولی بعد که اصرار گل گلی را دیدند پذیرفتند که او را تنها در خانه بگذارند.

بالاخره اون روز گل گلی در خانه تنها شد و تصمیم گرفت دوستانش را دعوت کند. او به هر کدام از دوستانش که زنگ می‌زد آن‌ها برنامه‌ای با خانواده‌هایشان داشتند. بالاخره بهترین دوستش پیرهن قرمزی به دیدن او آمد. همین طور که آن دو در خانه بازی می‌کردند گل گلی به زمین خورد و پایش زخم شد. پیرهن قرمزی به مامان و بابای گل گلی زنگ زد و آن‌ها سریع به خانه برگشتند و گل گلی را به دکتر بردند. دکتر گفت که او باید چند روز در خانه استراحت کند تا پایش خوب شود.

هر روز گل گلی در خانه روی تخت دراز می‌کشید و شاهد محبت خانواده اش بود. مامان خرسه برای او غذا‌های مورد علاقه اش را درست می‌کرد و بابا خرسه کنار تخت می‌نشست و برایش داستان‌های جذاب را می‌خواند. خواهر و برادرهای گل گلی پیش او می‌آمدند و با او بازی می‌کردند تا حوصله اش سر نرود و هر وقت او احساس درد یا ناراحتی می‌کرد آن‌ها پایش را ماساژ می‌دادند و بغلش می‌کردند. برادر گل گلی هر روز درس‌هایی را که در مدرسه یاد می‌گرفت به او نیز یاد می‌داد تا خرس کوچولو از درس‌هایش عقب نیوفتد. پدربزرگ خرسه هم برای او تعریف کرد که در بچگی او هم با شیطنت پایش را زخم کرده است و از گل گلی خواست ناراحت نباشد که به زودی خوب می‌شود.
گل گلی در آن چند روز فهمید که چقدر داشتن خانواده با ارزش است و آن‌ها بسیار به او اهمیت می‌دهند. اگر آن‌ها نبودند گل گلی تنها بود و با خود گفت: اگر آن‌ها نبودند من باید تنهایی چیکار می‌کردم! همه‌ی آن‌ها به من کمک کردند تا زودتر خوب شوم و من اصلا نمیتوانم زندگی بدون آن‌ها را تصور کنم.

بعد از آن اتفاق زمانی که دیگر گل گلی درمان شد هیچ وقت از اینکه با خانواده وقت بگذراند غر نزد و همیشه خوشحال بود که خانواده‌ای بزرگ دارد.

Read more
جزئیات محصول
ُSa-637

مشخصات

تعداد شانه
400
تعداد تراکم
1800
الیاف نخ خاب
آکرولیک 100% هیت ست شده
الیاف تار و پود
پلی استر
گارانتی محصول
ضمانت بازگشت 7 روزه محصول، ضمانت بهترین کیفیت، ضمانت اصالت
ابعاد موجود
1x1.5,1.5x2.25,2x3,2.5x3.5,3x4
کد محصول
Sa-637
Reviews
No comments
Related products
فرش عروسکی کد 643 فرش عروسکی کد 643
Limited special offer
0 تومان (بدون مالیات) 0 تومان
-0 تومان
در جنگل سر سبز و قشنگی خرگوش باهوش زندگی می کرد. یک گرگ پیرو یک روباه بدجنس هم همیشه نقشه می کشیدند تا این خرگوش را شکار کنند. ولی هیچوقت موفق نمی شدند. ادامه داستان در توضیحات تکمیلی...
فرش عروسکی کد 642 فرش عروسکی کد 642
Limited special offer
0 تومان (بدون مالیات) 0 تومان
-0 تومان
یکی بود یکی نبود ، در یک شهر بزرگ دختری به همراه خانوادش زندگی میکرد به نام صبا ، صبا عاشق قهوه بود و همیشه یه لیوان قهوه دستش بود و هرچی مامانش میگفت ،صبا قهوه برات خوب نیست به خرجش نمی رفت که نمی رفت . یک روز که...
فرش عروسکی کد 636 فرش عروسکی کد 636
Limited special offer
ناموجودSold out
0 تومان (بدون مالیات) 0 تومان
-0 تومان
توی یک جنگل سبز حیوانات زیادی زندگی می‌کردند. یکی از این روزا جغد کوچولوی قصه‌ی ما تک و تنها به جنگل سبز آمد. او هیچ کسی را نداشت. آدم‌ها پدر و مادرش را شکار کرده و به باغ وحش برده بودند. اما جغد کوچولو از دست آن‌ها...
فرش عروسکی کد 637 فرش عروسکی کد 637
Limited special offer
0 تومان (بدون مالیات) 0 تومان
-0 تومان
یکی بود یکی نبود. در یکی از جنگل‌های زیبا خرس کوچولوی ما به نام گل گلی با مامان و بابا خرسه و بابا بزرگ و سه تا خواهر برادر خرسش زندگی می‌کرد. آن‌ها خانواده‌ی شاد و مهربانی بودند. همه با هم روز‌ها به جنگل می‌رفتند و...
فرش عروسکی کد 635 فرش عروسکی کد 635
Limited special offer
0 تومان (بدون مالیات) 0 تومان
-0 تومان
سال ها پیش در جنگلی بزرگ و سرسبز، در تنه بلندترین درخت، جوجه تیغی کوچکی زندگی می کرد.جوجه تیغی قصه ما؛ روزی تصمیم گرفت که برای دیدن دوستش به خانه ی او برود. صبح زود به راه افتاد. از جاهای زیادی عبور کرد. اما جوجه تیغی...
فرش عروسکی کد 634 فرش عروسکی کد 634
Limited special offer
0 تومان (بدون مالیات) 0 تومان
-0 تومان
یکی بود یکی نبود. یک روز یک بچه خرس وارد یک جنگل شد و دنبال دوست می‌گشت. بچه خرس قصه ما روی درخت یک میمون رو دید. ازش پرسید باهام دوست میشی؟ میمون بهش گفت تو خیلی گنده ای! تو نمیتونی مثل من از روی درخت بالا بری. بچه...
فرش عروسکی کد 633 فرش عروسکی کد 633
Limited special offer
0 تومان (بدون مالیات) 0 تومان
-0 تومان
یکی بود یکی نبود . توی یه مزرعه بزرگ آقا گوسفنده و خانومش با بچه  هاشون زندگی می کردن . یک روز که خانوم . آقای گوسفند رفته بودن دنبال غذا آقای گوزن از مزرعه رد می شد که گوسفند کوچولو ها رو دید . بچه گوسفند ها که تا به...
فرش عروسکی کد 632 فرش عروسکی کد 632
Limited special offer
0 تومان (بدون مالیات) 0 تومان
-0 تومان
روزی روزگاری در یک جنگل بزرگ بره کنجکاوی زندگی می‌کرد. یک روز، بره کنجکاو درحال دویدن و بازی کردن بود که به چشمه‌ای شگفت انگیز و جادویی رسید.بره می‌خواست از چشمه آب بنوشد که ناگهان زنبوری خود را به بره رساند و به او...

Menu

Settings

Create a free account to save loved items.

Sign in

Create a free account to use wishlists.

Sign in