×

فرش عروسکی کد 634

یکی بود یکی نبود. یک روز یک بچه خرس وارد یک جنگل شد و دنبال دوست می‌گشت. بچه خرس قصه ما روی درخت یک میمون رو دید. ازش پرسید باهام دوست میشی؟ میمون بهش گفت تو خیلی گنده ای! تو نمیتونی مثل من از روی درخت بالا بری. بچه خرس داستان ما بعد از این یک خرگوش رو دید و ازش خواست که باهاش دوست بشه. اما خرگوش گفت تو خیلی گنده ای و نمیتونی داخل لونه من بازی کنی. بچه خرس بعد از خرگوش، سراغ یک غورباقه رفت. بهش گفت باهام دوست میشی؟ غورباقه گفت مگه میشه؟! تو خیلی گنده ای و نمیتونی مثل من بپری بچه خرس داستان ما که ناراحت شده بود، به یک روباه رسید.

ادامه داستان در توضیحات تکمیلی....

Read more
Limited special offer
0 تومان بدون مالیات 0 تومان
-0 تومان
رنگبندی
  • نقره ای
ابعاد
توضیحات

 ازش پرسید که باهاش دوست میشه یا نه که روباه گفت: ببخشید جناب! شما خیلی بزرگ هستید! روز بعد، بچه خرس حیوانات رو داخل جنگل دید که دارن از دست کسی فرار می‌کنن ازشون با عجله پرسید چیشده؟ چرا فرار می‌کنین؟ خرگوش گفت که یک ببر حیله گر داخل جنگله و میخواد هممون رو بخوره. حیوونا فرار کردن و پنهان شدن. بچه خرس داشت فکر میکرد که چجوری می‌تونه جون حیوونا رو نجات بده که ناگهان، یک فکر بکر به سرش زد. تو این مدت ببر هر حیوونی رو سر راهش می‌دید می‌خورد بچه خرس به سمت ببر حرکت کرد و گفت: جناب ببر، لطفا این حیوانات بی نوا رو نخورین! ببر بهش گفت: سرت به کار خودت باشه بچه خرس هیچ راهی نداشت جز این که بهش محکم حمله کنه! این کارو کرد و ببر به همین خاطر پا به فرار گذاشت. بچه خرس به سمت جنگل برگشت و گفت که یک خبر خوب برای همه داره! همه حیوونای جنگل ازش تشکر می‌کردن اونا گفتن: اندازه تو برای دوستی با ما کاملا درسته!

Read more
جزئیات محصول
ُSa-634

مشخصات

تعداد شانه
400
تعداد تراکم
1800
الیاف نخ خاب
آکرولیک 100% هیت ست شده
الیاف تار و پود
پلی استر
گارانتی محصول
ضمانت بازگشت 7 روزه محصول، ضمانت بهترین کیفیت، ضمانت اصالت
ابعاد موجود
1x1.5,1.5x2.25,2x3,2.5x3.5,3x4
کد محصول
Sa-634
Reviews
No comments
Related products
فرش عروسکی کد 643 فرش عروسکی کد 643
Limited special offer
0 تومان (بدون مالیات) 0 تومان
-0 تومان
در جنگل سر سبز و قشنگی خرگوش باهوش زندگی می کرد. یک گرگ پیرو یک روباه بدجنس هم همیشه نقشه می کشیدند تا این خرگوش را شکار کنند. ولی هیچوقت موفق نمی شدند. ادامه داستان در توضیحات تکمیلی...
فرش عروسکی کد 642 فرش عروسکی کد 642
Limited special offer
0 تومان (بدون مالیات) 0 تومان
-0 تومان
یکی بود یکی نبود ، در یک شهر بزرگ دختری به همراه خانوادش زندگی میکرد به نام صبا ، صبا عاشق قهوه بود و همیشه یه لیوان قهوه دستش بود و هرچی مامانش میگفت ،صبا قهوه برات خوب نیست به خرجش نمی رفت که نمی رفت . یک روز که...
فرش عروسکی کد 636 فرش عروسکی کد 636
Limited special offer
ناموجودSold out
0 تومان (بدون مالیات) 0 تومان
-0 تومان
توی یک جنگل سبز حیوانات زیادی زندگی می‌کردند. یکی از این روزا جغد کوچولوی قصه‌ی ما تک و تنها به جنگل سبز آمد. او هیچ کسی را نداشت. آدم‌ها پدر و مادرش را شکار کرده و به باغ وحش برده بودند. اما جغد کوچولو از دست آن‌ها...
فرش عروسکی کد 637 فرش عروسکی کد 637
Limited special offer
0 تومان (بدون مالیات) 0 تومان
-0 تومان
یکی بود یکی نبود. در یکی از جنگل‌های زیبا خرس کوچولوی ما به نام گل گلی با مامان و بابا خرسه و بابا بزرگ و سه تا خواهر برادر خرسش زندگی می‌کرد. آن‌ها خانواده‌ی شاد و مهربانی بودند. همه با هم روز‌ها به جنگل می‌رفتند و...
فرش عروسکی کد 635 فرش عروسکی کد 635
Limited special offer
0 تومان (بدون مالیات) 0 تومان
-0 تومان
سال ها پیش در جنگلی بزرگ و سرسبز، در تنه بلندترین درخت، جوجه تیغی کوچکی زندگی می کرد.جوجه تیغی قصه ما؛ روزی تصمیم گرفت که برای دیدن دوستش به خانه ی او برود. صبح زود به راه افتاد. از جاهای زیادی عبور کرد. اما جوجه تیغی...
فرش عروسکی کد 634 فرش عروسکی کد 634
Limited special offer
0 تومان (بدون مالیات) 0 تومان
-0 تومان
یکی بود یکی نبود. یک روز یک بچه خرس وارد یک جنگل شد و دنبال دوست می‌گشت. بچه خرس قصه ما روی درخت یک میمون رو دید. ازش پرسید باهام دوست میشی؟ میمون بهش گفت تو خیلی گنده ای! تو نمیتونی مثل من از روی درخت بالا بری. بچه...
فرش عروسکی کد 633 فرش عروسکی کد 633
Limited special offer
0 تومان (بدون مالیات) 0 تومان
-0 تومان
یکی بود یکی نبود . توی یه مزرعه بزرگ آقا گوسفنده و خانومش با بچه  هاشون زندگی می کردن . یک روز که خانوم . آقای گوسفند رفته بودن دنبال غذا آقای گوزن از مزرعه رد می شد که گوسفند کوچولو ها رو دید . بچه گوسفند ها که تا به...
فرش عروسکی کد 632 فرش عروسکی کد 632
Limited special offer
0 تومان (بدون مالیات) 0 تومان
-0 تومان
روزی روزگاری در یک جنگل بزرگ بره کنجکاوی زندگی می‌کرد. یک روز، بره کنجکاو درحال دویدن و بازی کردن بود که به چشمه‌ای شگفت انگیز و جادویی رسید.بره می‌خواست از چشمه آب بنوشد که ناگهان زنبوری خود را به بره رساند و به او...

Menu

Settings

Create a free account to save loved items.

Sign in

Create a free account to use wishlists.

Sign in